معنی sufocado
sufocado
خفه شده، خفه شد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با sufocado
sofocado
sofocado
خَفِه شُدِه، خَفِه شُد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
enfocado
enfocado
مُتِمَرکِز، مُتِمَرکِز شُدِه اَست
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
sufocação
sufocação
خَفِگی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
sfocato
sfocato
پَرِّه ای، تار، کَثیف، مُبهَم
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sufocar
sufocar
خاموش کَردَن، خَفِه کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
focado
focado
مُتِمَرکِز، مُتِمَرکِز شُدِه اَست
دیکشنری پرتغالی به فارسی