معنی schrijven - جستجوی لغت در جدول جو
schrijven
نوشتن، برای نوشتن
ادامه...
نِوِشتَن، بَرایِ نِوِشتَن
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
voorschrijvend
توصیه ای، تجویزی، به طور تجویزی، به طور ممنوع کننده
ادامه...
تَوصِیَه ای، تَجویزی، بِه طُورِ تَجویزی، بِه طُورِ مَمنوع کُنَندِه
دیکشنری هلندی به فارسی
chronicle schrijven
تاریخ نگاری کردن، وقایع نگاری
ادامه...
تاریخ نِگاری کَردَن، وَقایِع نِگاری
دیکشنری هلندی به فارسی
titel schrijven
عنوان نوشتن، عنوان بنویس
ادامه...
عُنوان نِوِشتَن، عُنوان بِنِویس
دیکشنری هلندی به فارسی
toeschrijven
نسبت دادن، ویژگی، ویژگی دانستن
ادامه...
نِسبَت دادَن، ویژِگی، ویژِگی دانِستَن
دیکشنری هلندی به فارسی
beschrijvend
توصیفی
ادامه...
تَوصِیفی
دیکشنری هلندی به فارسی
in hoofdletters schrijven
نوشتن با حروف بزرگ، با حروف بزرگ بنویس
ادامه...
نِوِشتَن با حُروف بُزُرگ، با حُروف بُزُرگ بِنِویس
دیکشنری هلندی به فارسی
voorschrijven
نسخه نوشتن، تجویز کند
ادامه...
نُسخِه نِوِشتَن، تَجویز کُنَد
دیکشنری هلندی به فارسی
schijnen
درخشیدن
ادامه...
دِرَخشیدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
inschrijven
ثبت نام کردن، برای ثبت نام، حک کردن
ادامه...
ثَبتِ نام کَردَن، بَرایِ ثَبت نام، حَک کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
schrikken
ترسیدن، مبهوت کردن
ادامه...
تَرسیدَن، مَبهُوت کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
schroeven
پیچاندن، پیچ ها
ادامه...
پیچاندَن، پیچ ها
دیکشنری هلندی به فارسی
schrijver
نویسنده
ادامه...
نَوِیسَندِه
دیکشنری هلندی به فارسی
omschrijven
محصور کردن، توصیف کنید
ادامه...
مَحصور کَردَن، تَوصِیف کُنید
دیکشنری هلندی به فارسی
afschrijven
برداشت کردن، حذف کردن
ادامه...
بَرداشت کَردَن، حَذف کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
beschrijven
توصیف کردن، برای توصیف
ادامه...
تَوصِیف کَردَن، بَرایِ تَوصِیف
دیکشنری هلندی به فارسی
met de hand schrijven
دست نویس کردن، نوشتن با دست
ادامه...
دَست نِویس کَردَن، نِوِشتَن با دَست
دیکشنری هلندی به فارسی