جدول جو
جدول جو

معنی saba - جستجوی لغت در جدول جو

saba
هفتم، هفت
دیکشنری سواحیلی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

غرغر کردن، محو کردن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
ریاضیدان، تحلیلگر ریاضی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
به طور علّی، چون
دیکشنری سواحیلی به فارسی
ریاضی، ریاضیات
دیکشنری سواحیلی به فارسی
علّت آوردن، علّت، تحریک کردن، فرصت دادن، آغاز کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
عدم تعادل کردن، باعث عدم تعادل می شود
دیکشنری سواحیلی به فارسی
گرفتگی ایجاد کردن، باعث گاز گرفتن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
شکافنده، باعث شکستن آن شود
دیکشنری سواحیلی به فارسی
بی سوادی عددی، کمبود ریاضیات
دیکشنری سواحیلی به فارسی
علّیّت، رابطه علّی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
به طور حسابی، از طریق ریاضیات، از لحاظ ریاضی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
به طور نسب شناسی، به روش شجره نامه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
شهر کوچک، شهر، شهرک
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
بی صبر، نمی توانم صبر کنم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
افت کردن، فروپاشی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
صبور، صبور باش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
بی صبری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
بردباری، صبر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
به طور بی صبری، بی صبرانه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
با صبر، صبورانه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
علّت، دلیل
دیکشنری سواحیلی به فارسی
نایاب، کمیاب، کم
دیکشنری سواحیلی به فارسی
بسیار، خیلی زیاد، به شدّت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
حاضر، اکنون، حال
دیکشنری سواحیلی به فارسی
هم خوٰان، باشه، برابری طلب، منصفانه، برابر، برابر بودن، معادل، یکنواخت، یکسان، اکی، خوب، مشابه، راست
دیکشنری سواحیلی به فارسی
برنزی، مس
دیکشنری سواحیلی به فارسی
زبر، بی ادب، بی احساس، زشت، نامهربان
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
مشابه، همینطور
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ریاضیاتی، از ریاضیات
دیکشنری سواحیلی به فارسی