ترجمه kasaba به فارسی - دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
واژههای مرتبط با kasaba
kabaca
- kabaca
- بی اَدَب، تَقریباً، خَشِن، بِه صورَتِ خَشِن، بِه طُورِ بی اَدَبانِه، اِهانَت آمیز، بِه طُورِ بی اِحتِرامی، بی اَدَبانِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
kusaga
- kusaga
- خُرد کَردَن، آسیاب کَردَن، فِشُردَن، قابِلِ فِشُردَن، رَندِه کَردَن، خراشیدَن، خُردکُنَندِه، لَهو کَردَن، شیر دوشیدَن، پودر کَردَن، خُردایِش
دیکشنری سواحیلی به فارسی