معنی ronzio - جستجوی لغت در جدول جو
ronzio
وزوز کردن، وزوز
ادامه...
وِزوِز کَردَن، وِزوِز
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
rancio
ترش، فاسد، کهنه
ادامه...
تُرش، فاسِد، کُهنِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
rojizo
قرمزی، مایل به قرمز
ادامه...
قِرمِزی، مایِل بِه قِرمِز
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
rodzić
تولید کردن، تولید کم، ایجاد کردن، تولید کند
ادامه...
تَولِید کَردَن، تَولِید کَم، ایجاد کَردَن، تَولِید کُنَد
دیکشنری لهستانی به فارسی
rodzic
والد، والدین
ادامه...
والِد، والِدَین
دیکشنری لهستانی به فارسی
gonfio
ورم کرده، متورّم
ادامه...
وَرَم کَردِه، مُتِوَرِّم
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
rinvio
تأخیر، به تعویق انداختن، تعویق
ادامه...
تَأخیر، بِه تَعویق اَنداختَن، تَعویق
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
bronzo
برنزی، برنز
ادامه...
بُرُنزی، بُرُنز
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
ranzig
ترش، فاسد
ادامه...
تُرش، فاسِد
دیکشنری آلمانی به فارسی
donzig
پرزدار، کرکی
ادامه...
پُرزدار، کُرکی
دیکشنری هلندی به فارسی
ranzig
ترش، فاسد، کهنه
ادامه...
تُرش، فاسِد، کُهنِه
دیکشنری هلندی به فارسی
ronco
گراز مانند، خشن
ادامه...
گُراز مانَند، خَشِن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
rozzo
اهانت آمیز، خشن، بی ادب
ادامه...
اِهانَت آمیز، خَشِن، بی اَدَب
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
onzin
حرف بی معنی، مزخرف، بی خود بودن، بی معنی
ادامه...
حَرف بی مَعنی، مُزَخرِف، بی خُود بودَن، بی مَعنی
دیکشنری هلندی به فارسی
ozio
تنبلی، اوقات فراغت
ادامه...
تَنبَلی، اُوقات فِراغَت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی