معنی remare - جستجوی لغت در جدول جو
remare
پارویی زدن، ردیف
ادامه...
پارویی زَدَن، رَدیف
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
remaja
نوجوانانه، نوجوان
ادامه...
نَوجَوَانانِه، نَوجَوَان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
premiare
اعطا کردن، پاداش، پاداش دادن، جایزه دادن
ادامه...
اِعطا کَردَن، پاداش، پاداش دادَن، جایِزِه دادَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
premere
فشار دادن، را فشار دهید
ادامه...
فِشار دادَن، را فِشار دَهید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pregare
دعا کردن، دعا کن
ادامه...
دُعا کَردَن، دُعا کُن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
negare
انکار کردن، انکار کند، منفی کردن
ادامه...
اِنکار کَردَن، اِنکار کُنَد، مَنفی کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pesare
وزن کردن
ادامه...
وَزن کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
segare
ارّه کردن
ادامه...
اَرِّه کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
armare
تجهیز کردن، بازو
ادامه...
تَجهیز کَردَن، بازو
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pepare
فلفل زدن، فلفل
ادامه...
فِلفِل زَدَن، فِلفِل
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
crepare
ترک خوردن، بمیر
ادامه...
تَرَک خُوردَن، بِمیر
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
creare
ایجاد کردن، ایجاد کنید
ادامه...
ایجاد کَردَن، ایجاد کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
gemere
آه کشیدن، ناله، آه و فغان کردن، به آرامی گریه کردن
ادامه...
آه کِشیدَن، نالِه، آه و فَغان کَردَن، بِه آرامی گِریِه کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
gelare
یخ زدن، منجمد کردن
ادامه...
یَخ زَدَن، مُنجَمِد کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
fumare
بخار کردن، سیگار کشیدن، دود کردن
ادامه...
بُخار کَردَن، سیگار کِشیدَن، دود کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
frenare
ترمز کردن، ترمز، محدود کردن
ادامه...
تُرمُز کَردَن، تُرمُز، مَحدود کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pelare
پوست کندن
ادامه...
پوست کَندَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Cremate
سوزاندن جسد، سوزاندن
ادامه...
سوزاندَن جَسَد، سوزاندَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
cremare
سوزاندن جسد، سوزاندن
ادامه...
سوزاندَن جَسَد، سوزاندَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
remuer
هم زدن، هم بزنید
ادامه...
هَم زَدَن، هَم بِزَنید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
tremare
لرزیدن
ادامه...
لَرزیدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
remar
پارویی زدن، ردیف
ادامه...
پارویی زَدَن، رَدیف
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
remar
پارویی زدن، ردیف
ادامه...
پارویی زَدَن، رَدیف
دیکشنری پرتغالی به فارسی
regard
زل زدن، نگاه
ادامه...
زُل زَدَن، نِگَاه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
refaire
دوباره کار کردن، دوباره انجام دهید
ادامه...
دُوبارِه کار کَردَن، دُوبارِه اَنجام دَهید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
rendre
ارائه دادن، پس دادن
ادامه...
اِرائِه دادَن، پَس دادَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
remise
حواله، تخفیف
ادامه...
حَوالِه، تَخفیف
دیکشنری فرانسوی به فارسی
cremar
سوزاندن جسد، سوزاندن
ادامه...
سوزاندَن جَسَد، سوزاندَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
remarque
اظهار، تذکّر
ادامه...
اِظهار، تَذَکُّر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
relire
تصحیح کردن، بازخوٰانی، دوباره خوٰاندن
ادامه...
تَصحِیح کَردَن، بازخوٰانی، دُوبارِه خوٰاندَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
retard
دیرکرد، تأخیر، عقب ماندگی، تأخیر
ادامه...
دیرکَرد، تَأخیر، عَقَب ماندِگی، تَأخیر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
rompre
پاره کردن، شکستن
ادامه...
پارِه کَردَن، شِکَستَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Remark
اظهار، تذکّر دادن، اظهار نظر کردن
ادامه...
اِظهار، تَذَکُّر دادَن، اِظهار نَظَر کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Prepare
آماده کردن
ادامه...
آمادِه کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
fermare
جلوگیری کردن، توقّف، متوقّف کردن
ادامه...
جِلوگیری کَردَن، تَوَقُّف، مُتِوَقِّف کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی