معنی relatif - جستجوی لغت در جدول جو
relatif
نسبی
ادامه...
نِسبی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
relatif
نسبی، نسبتاً
ادامه...
نِسبی، نِسبَتاً
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
relatif
نسبی
ادامه...
نِسبی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
relatar
تعریف کردن، مربوط می شود
ادامه...
تَعرِیف کَردَن، مَربوط می شَوَد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
reaktif
واکنشی، معرّف
ادامه...
وَاکُنِشی، مُعَرِّف
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
negatif
منفی
ادامه...
مَنفی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
relativo
نسبی
ادامه...
نِسبی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
reaktif
واکنشی، واکنش پذیر
ادامه...
وَاکُنِشی، وَاکُنِش پَذیر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
relatar
گزارش دادن، گزارش دهید
ادامه...
گُزارِش دادَن، گُزارِش دَهید
دیکشنری پرتغالی به فارسی
relativo
مربوط به، نسبی
ادامه...
مَربوط بِه، نَسَبی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
relator
بازگوکننده، گزارشگر
ادامه...
بازگوکُنَنده، گُزارِشگَر
دیکشنری پرتغالی به فارسی
negatif
منفی
ادامه...
مَنفی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pelatih
مربّی
ادامه...
مُرَبّی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
relativo
نسبی
ادامه...
نِسبی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
relator
بازگوکننده، راوی
ادامه...
بازگوکُنَنده، راوی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
kreatif
خلّاق
ادامه...
خَلّاق
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
melatih
مربّی کردن، تمرین کنید، آموزش دادن
ادامه...
مُرَبّی کَردَن، تَمرین کُنید، آموزِش دادَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
rotatif
چرخان، چرخشی
ادامه...
چَرخان، چَرخِشی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
relation
رابطه
ادامه...
رابِطِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
relatie
رابطه
ادامه...
رابِطِه
دیکشنری هلندی به فارسی
relatief
نسبی، نسبتاً
ادامه...
نِسبی، نِسبَتاً
دیکشنری هلندی به فارسی
relativ
نسبتاً، نسبی
ادامه...
نِسبَتاً، نِسبی
دیکشنری آلمانی به فارسی
relasi
رابطه
ادامه...
رابِطِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی