معنی relatie
relatie
رابطه
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با relatie
relatif
relatif
نِسبی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
relatif
relatif
نِسبی، نِسبَتاً
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
relatif
relatif
نِسبی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
relativ
relativ
نِسبَتاً، نِسبی
دیکشنری آلمانی به فارسی
relatief
relatief
نِسبی، نِسبَتاً
دیکشنری هلندی به فارسی
relation
relation
رابِطِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Relative
Relative
خویشاوَند، نَسَبی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
melatih
melatih
مُرَبّی کَردَن، تَمرین کُنید، آموزِش دادَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
relator
relator
بازگوکُنَنده، راوی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی