معنی rang - جستجوی لغت در جدول جو
rang
درجه بندی، رتبه
ادامه...
دَرَجِه بَندی، رُتبِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
rang
رتبه، طبقه بندی کنید
ادامه...
رُتبِه، طَبَقِه بَندی کُنید
دیکشنری لهستانی به فارسی
rang
درجه بندی، رتبه
ادامه...
دَرَجِه بَندی، رُتبِه
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
rangi ya machungu
رنگ پریده، رنگ تلخ، پریده رنگ
ادامه...
رِنگ پَریدِه، رَنگ تَلخ، پَریدِه رَنگ
دیکشنری سواحیلی به فارسی
rangente
خش خش کننده، جیرجیر زدن، خش خش دار
ادامه...
خَش خَش کُنَندِه، جیرجیر زَدَن، خَش خَش دار
دیکشنری پرتغالی به فارسی
rangsangan
محرّک، تحریک
ادامه...
مُحَرِّک، تَحریک
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
rangi ya waridi
صورتی، رنگ صورتی
ادامه...
صورَتی، رَنگ صورَتی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
rangi ya mvua ya mvua
رنگین کمانی، رنگ باران
ادامه...
رَنگین کَمانی، رَنگ باران
دیکشنری سواحیلی به فارسی
rangi ya mvua
رنگین و درخشان، رنگ باران
ادامه...
رَنگین و دِرَخشان، رَنگ باران
دیکشنری سواحیلی به فارسی
rangi ya machungwa
نارنجی، رنگ نارنجی
ادامه...
نَارَنجی، رَنگ نَارَنجی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
rangi ya dhahabu
بلوند، رنگ طلایی
ادامه...
بِلُوند، رَنگ طَلایی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
ranger
خش خش کردن، محیط بان
ادامه...
خَش خَش کَردَن، مُحیط بان
دیکشنری پرتغالی به فارسی
rangi ya damu
قرمز خونین، رنگ خون
ادامه...
قِرمِز خونین، رَنگ خون
دیکشنری سواحیلی به فارسی
rangi tajiri
رنگین بودن، رنگ غنی
ادامه...
رَنگین بودَن، رَنگ غَنی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
rangi nyingi
رنگین، بسیاری از رنگ ها
ادامه...
رَنگین، بِسیاری اَز رَنگ ها
دیکشنری سواحیلی به فارسی
rangi isiyo na rangi
بی رنگی، رنگ بی رنگ
ادامه...
بی رَنگی، رَنگ بی رَنگ
دیکشنری سواحیلی به فارسی
rangschikken
رتبه بندی کردن، ترتیب دهید
ادامه...
رُتبِه بَندی کَردَن، تَرتِیب دَهید
دیکشنری هلندی به فارسی
dengan garang
به طور وحشیانه، به شدّت، با شدّت
ادامه...
بِه طُورِ وَحشیانِه، بِه شِدَّت، با شِدَّت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
rangentemente
خراب، با صدای جیر جیر
ادامه...
خَرَاب، با صِدایِ جیر جیر
دیکشنری پرتغالی به فارسی
rangido
خراش، کرک کردن
ادامه...
خَراش، کِرَک کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
rana
زخم، جای زخم
ادامه...
زَخم، جای زَخم
دیکشنری لهستانی به فارسی
rango
درجه بندی، محدوده، رتبه
ادامه...
دَرَجِه بَندی، مَحدودِه، رُتبِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
ranga
درجه بندی، در ابتدا
ادامه...
دَرَجِه بَندی، دَر اِبتِدا
دیکشنری لهستانی به فارسی
rango
درجه بندی، رتبه
ادامه...
دَرَجِه بَندی، رُتبِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
rangi
رنگارنگی، رنگ
ادامه...
رَنگارَنگی، رَنگ
دیکشنری سواحیلی به فارسی
lang
بلند، طولانی
ادامه...
بُلَند، طولانی
دیکشنری آلمانی به فارسی
ruang
فضا، اتاق
ادامه...
فَضا، اُتاق
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
lang
بلند، طولانی
ادامه...
بُلَند، طولانی
دیکشنری هلندی به فارسی
riang
سرزنده، شاد، شادمان
ادامه...
سَرزِندِه، شاد، شادمان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
Bang
زدن، بنگ
ادامه...
زَدَن، بَنگ
دیکشنری انگلیسی به فارسی
bang
ترسان، ترسیده
ادامه...
تَرسان، تَرسیدِه
دیکشنری هلندی به فارسی
gang
راه رفتن، راهرو
ادامه...
راه رَفتَن، راهرُو
دیکشنری هلندی به فارسی
Hang
آویزان شدن، آویزان کردن
ادامه...
آویزان شُدَن، آویزان کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Rang
درجه بندی، رتبه
ادامه...
دَرَجِه بَندی، رُتبِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
dengan larangan
به طور تهدیدآمیز، با ممنوعیت ها
ادامه...
بِه طُورِ تَهدِیدآمیز، با مَمنوعِیَت ها
دیکشنری اندونزیایی به فارسی