معنی potente - جستجوی لغت در جدول جو
potente
قوی، قدرتمند
ادامه...
قَوی، قُدرَتمَند
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
potente
قوی، قدرتمند
ادامه...
قَوی، قُدرَتمَند
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
potente
قوی، قدرتمند
ادامه...
قَوی، قُدرَتمَند
دیکشنری پرتغالی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
potentemente
به طور قوی، با قدرت
ادامه...
بِه طُورِ قَوی، با قُدرَت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
latente
مخفی، نهفته
ادامه...
مَخفی، نَهُفتِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
oyente
شنونده
ادامه...
شَنَوَنده
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
Potent
قوی، قدرتمند
ادامه...
قَوی، قُدرَتمَند
دیکشنری انگلیسی به فارسی
potere
توانستن، آب نبات، قدرت
ادامه...
تَوانِستَن، آب نَبات، قُدرَت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
doente
بیمار
ادامه...
بیمار
دیکشنری پرتغالی به فارسی
pente
شیبداری، شیب
ادامه...
شیبداری، شیب
دیکشنری فرانسوی به فارسی
potentemente
به طور قوی، با قدرت، به طور قدرتمند، با قدرت زیاد
ادامه...
بِه طُورِ قَوی، با قُدرَت، بِه طُورِ قُدرَتمَند، با قُدرَت زیاد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
parente
خویشاوند، نسبی
ادامه...
خویشاوَند، نِسبی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
potentemente
به طور قوی، با قدرت
ادامه...
بِه طُورِ قَوی، با قُدرَت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
impotentemente
به طور ناتوان، درمانده
ادامه...
بِه طُورِ ناتَوَان، دَرماندِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
de manera impotente
به طور بی پناه، درمانده
ادامه...
بِه طُورِ بی پَناه، دَرماندِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
prepotentemente
سرسختانه، به زور
ادامه...
سَرسَختانِه، بِه زور
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
de maneira impotente
به طور بی پناه، درمانده
ادامه...
بِه طُورِ بی پَناه، دَرماندِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
impotentemente
به طور ناتوان، درمانده
ادامه...
بِه طُورِ ناتَوَان، دَرماندِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
oponente
حریف
ادامه...
حَریف
دیکشنری پرتغالی به فارسی
contente
راضی، خوشحال
ادامه...
راضی، خُوشحال
دیکشنری پرتغالی به فارسی
attente
انتظار، در انتظار
ادامه...
اِنتِظار، دَر اِنتِظار
دیکشنری فرانسوی به فارسی
impotente
بی قدرت، ناتوان
ادامه...
بی قُدرَت، ناتَوَان
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
impotente
بی قدرت، ناتوان
ادامه...
بی قُدرَت، ناتَوَان
دیکشنری پرتغالی به فارسی
impotente
بی دفاع، درمانده، بی قدرت
ادامه...
بی دِفاع، دَرماندِه، بی قُدرَت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
potent
قوی
ادامه...
قَوی
دیکشنری آلمانی به فارسی
oponente
حریف
ادامه...
حَریف
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
potentiel
پتانسیل، بالقوّه
ادامه...
پُتانسیِل، بِالقُوِّه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
rotante
چرخان، در حال چرخش
ادامه...
چَرخان، دَر حالِ چَرخِش
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
latente
مخفی، نهفته
ادامه...
مَخفی، نَهُفتِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
parente
خویشاوند، نسبی
ادامه...
خویشاوَند، نَسَبی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
latente
مخفی، نهفته
ادامه...
مَخفی، نَهُفتِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
poluente
آلاینده
ادامه...
آلایَندِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
potensi
توانمندی ها، بالقوّه، توانمندی
ادامه...
تَوَانَمَندی ها، بِالقُوِّه، تَوَانَمَندی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
rovente
سوزان، داغ قرمز
ادامه...
سوزان، داغ قِرمِز
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
in modo prepotente
به طور سلطه گرایانه، به شیوه ای بیش از حد
ادامه...
بِه طُورِ سُلطِه گَرایانِه، بِه شیوِه ای بیش اَز حَد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی