معنی parente
parente
خویشاوند، نسبی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با parente
parente
parente
خویشاوَند، نَسَبی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pariente
pariente
خویشاوَند، نَسَبی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
aparente
aparente
ظاهِری، آشِکار
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
carente
carente
ناقِص، فاقِد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
parenté
parenté
خویشاوَندی، رابِطِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
aparente
aparente
ظاهِری، آشِکار
دیکشنری پرتغالی به فارسی
carente
carente
ناقِص، نِیَازمَند
دیکشنری پرتغالی به فارسی
carente
carente
کاستی دار، فاقِد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
parent
parent
خویشاوَند، پِدَر و مادَر، والِد
دیکشنری فرانسوی به فارسی