معنی paziente - جستجوی لغت در جدول جو
paziente
صبور، بیمار
ادامه...
صَبور، بیمار
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
saliente
برجسته، بیرون زده
ادامه...
بَرجَستِه، بیرون زَدِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
pazientemente
با صبر، صبورانه
ادامه...
با صَبر، صَبورانِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
parente
خویشاوند، نسبی
ادامه...
خویشاوَند، نِسبی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
parente
خویشاوند، نسبی
ادامه...
خویشاوَند، نَسَبی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
patient
صبور، بیمار
ادامه...
صَبور، بیمار
دیکشنری فرانسوی به فارسی
saliente
برجسته
ادامه...
بَرجَستِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sapiente
فهمیده، عاقل
ادامه...
فَهمیده، عاقِل
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pazienza
بردباری، صبر
ادامه...
بُردباری، صَبر
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
impaziente
بی صبر، بی تاب
ادامه...
بی صَبر، بی تاب
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
valiente
با دل و جرأت، شجاع، دلیر
ادامه...
با دِل و جُرأت، شُجاع، دَلیر
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
patience
بردباری، صبر
ادامه...
بُردباری، صَبر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
caliente
داغ
ادامه...
داغ
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
paciente
صبور، بیمار
ادامه...
صَبور، بیمار
دیکشنری پرتغالی به فارسی
paciente
صبور، بیمار
ادامه...
صَبور، بیمار
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
pariente
خویشاوند، نسبی
ادامه...
خویشاوَند، نَسَبی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
in modo impaziente
به طور بی صبری، بی صبرانه
ادامه...
بِه طُورِ بی صَبری، بی صَبرانِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی