جدول جو
جدول جو

معنی passend - جستجوی لغت در جدول جو

passend
به طور شایسته، مناسب، مطابق با شأن، به طور مناسب
دیکشنری هلندی به فارسی
passend
به طور شایسته، مناسب، سازگار
دیکشنری آلمانی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

به طرز نامناسب، نامناسب، به طور نامناسب، غیر متناسب
دیکشنری آلمانی به فارسی
متناسب بودن، مناسب بودن
دیکشنری هلندی به فارسی
متناسب بودن، مناسب، مساوی بودن، مناسب بودن
دیکشنری آلمانی به فارسی
دور زدن، برای قدم زدن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
فهمیده، دانستن
دیکشنری آلمانی به فارسی
فش فش کردن، خش خش، داغ
دیکشنری هلندی به فارسی
نفرت داشتن، نفرت
دیکشنری آلمانی به فارسی
اجازه دادن، اجازه دهید
دیکشنری آلمانی به فارسی
بیمار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
عبور کردن، عبور کند
دیکشنری فرانسوی به فارسی
شستشو دادن، برای شستن، شستن
دیکشنری هلندی به فارسی
خشمگین
دیکشنری آلمانی به فارسی
لحیم کردن، جوشکاری
دیکشنری هلندی به فارسی
مفید بودن، مناسب هستند
دیکشنری هلندی به فارسی