معنی passend passend به طور شایسته، مناسب، مطابق با شأن، به طور مناسب بِه طُورِ شایِستِه، مُناسِب، مُطابِق با شَأن، بِه طُورِ مُناسِب دیکشنری هلندی به فارسی