جدول جو
جدول جو

معنی naaien - جستجوی لغت در جدول جو

naaien
سوزن زدن، دوختن، دستکاری کردن
دیکشنری هلندی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

جفت کردن، رفیق
دیکشنری آلمانی به فارسی
به طور ساده دلانه، ساده لوح
دیکشنری هلندی به فارسی
ملّت
دیکشنری هلندی به فارسی
جویدن
دیکشنری آلمانی به فارسی
حسّاس، ظریف
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
بیگانه، بشردوستی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
خوٰاندن بلند، کلاغ ها
دیکشنری هلندی به فارسی
چرخاندن، نوبت، غلتیدن، چرخیدن، پیچاندن
دیکشنری هلندی به فارسی
ارث گذاشتن، حذف
دیکشنری هلندی به فارسی
نادر، به ندرت
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
دم زدن، ضربه زدن
دیکشنری هلندی به فارسی
موج انداختن، موج زدن
دیکشنری هلندی به فارسی
بیمار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ملّت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
سابق، باستانی، قدیمی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
ملّت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
نوازش کردن، سکته
دیکشنری هلندی به فارسی
چمن زدن، چمن زنی
دیکشنری هلندی به فارسی
کاشتن، بکار، کاشت کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
کوتاه قد، کوتوله
دیکشنری فرانسوی به فارسی