معنی motore - جستجوی لغت در جدول جو
motore
موتوری، موتور
ادامه...
موتوری، مُوتُور
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
mentore
راهنما، مربّی
ادامه...
راهنَما، مُرَبّی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
colore
رنگ
ادامه...
رَنگ
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
dottore
پزشک، دکتر
ادامه...
پِزِشک، دُکتُر
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
dotare
اهدا کردن، تجهیز کردن
ادامه...
اِهدا کَردَن، تَجهیز کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
dolore
اندوه، درد، آسیب رسانی
ادامه...
اَندوه، دَرد، آسیب رِسانی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
motorlu
موتوری
ادامه...
موتوری
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
matone
پاشیده، قطره می کند
ادامه...
پاشیدِه، قَطرِه مِی کُند
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mutare
تغییر یافتن، تغییر دهید
ادامه...
تَغییر یافتَن، تَغییر دَهید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
autore
نویسنده
ادامه...
نَوِیسَندِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
morire
مردن، بمیر
ادامه...
مُردَن، بِمیر
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
montare
صعود کردن، راه اندازی کنید
ادامه...
صُعود کَردَن، راه اَندازی کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
notare
اظهار نظر کردن، توجّه داشته باشید، متوجّه شدن
ادامه...
اِظهار نَظَر کَردَن، تَوَجُّه داشتِه باشید، مُتِوَجّه شُدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
kotor
ناپاک، کثیف
ادامه...
ناپاک، کَثیف
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
notre
ما
ادامه...
ما
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Store
ذخیره کردن، فروشگاه
ادامه...
ذَخیرِه کَردَن، فُروشگاه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
attore
بازیگر
ادامه...
بازیگَر
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
votare
رأی دادن
ادامه...
رأی دادَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
motor
موتوری، موتور
ادامه...
موتوری، مُوتُور
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
notoire
بدنام
ادامه...
بَدنام
دیکشنری فرانسوی به فارسی
motor
موتوری، موتور
ادامه...
موتوری، مُوتُور
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
motor
موتوری، موتور
ادامه...
موتوری، مُوتُور
دیکشنری پرتغالی به فارسی
motor
موتوری، موتور
ادامه...
موتوری، مُوتُور
دیکشنری هلندی به فارسی
sonore
صوتی، صدا، مربوط به صدا
ادامه...
صُوتی، صِدا، مَربوط بِه صِدا
دیکشنری فرانسوی به فارسی
mettre
پوشیدن، قرار دادن، گذاشتن
ادامه...
پوشیدَن، قَرار دادَن، گُذاشتَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
mature
بالغ
ادامه...
بالِغ
دیکشنری فرانسوی به فارسی
moudre
خراشیدن، آسیاب کردن
ادامه...
خراشیدَن، آسیاب کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
minore
کمتر، جزئی
ادامه...
کَمتَر، جُزئی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
motard
موتورسوار، دوچرخه سوار
ادامه...
مُوتُورسَوار، دُوچَرخِه سَوار
دیکشنری فرانسوی به فارسی
morose
بی روح، مرسی، غمگین
ادامه...
بی روح، مِرسی، غَمگین
دیکشنری فرانسوی به فارسی
mordre
گاز گرفتن
ادامه...
گاز گِرِفتَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
metode
روش
ادامه...
رَوِش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
potere
توانستن، آب نبات، قدرت
ادامه...
تَوانِستَن، آب نَبات، قُدرَت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
potare
حذف کردن، هرس کنید
ادامه...
حَذف کَردَن، هَرَس کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Motor
موتوری، موتور
ادامه...
موتوری، مُوتُور
دیکشنری آلمانی به فارسی