معنی mordre
mordre
گاز گرفتن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با mordre
morder
morder
گاز گِرِفتَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
moudre
moudre
خراشیدَن، آسیاب کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
tordre
tordre
پیچاندَن، پیچ و تاب، چَرخاندَن، چِلانیدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
morder
morder
گاز گِرِفتَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
morire
morire
مُردَن، بِمیر
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
mordere
mordere
گاز گِرِفتَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
ordre
ordre
نَظم، سِفارِش دَهید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
fondre
fondre
ذُوب شُدَن، ذُوب شَوَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
mordaz
mordaz
تَلخ و نِیشدار، کوبَندِه، تُند، زَنَندِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی