- mirare
هدف قرار دادن، هدف، هدف گذاری کردن
معنی mirare - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کارگر ساختمانی، کار اداری
قسم خوردن، قسم بخور
نخ ریختن، چرخش
امضا کردن، علامت بزنید
دوباره کار کردن، دوباره انجام دهید
اتو کردن، را فشار دهید
لرزیدن، لرزش
مهاجرت کردن، مهاجرت کنید
ویروسی
ارجاع دادن، نقل قول، نقل قول کردن
موم مالیدن، موم
اشتباه کردن، اشتباه کن
آخرین بودن، آخرین
طلا کردن، قهوه ای
مهاجرت کردن
پرستاری کردن، درمان، درمان کردن، مراقبت کردن
کمتر، جزئی
تحسین کردن
هدف قرار دادن، هدف
تضعیف کردن
مهاجرت کردن، مهاجرت کنید
چرخیدن، چرخش
چرخاندن، چرخش، چرخیدن، غلتیدن
کشیدن، بکشید
چشم دوختن، نگاه کن، نگاه کردن
احساسی، ناز
هدف دار، هدف قرار گرفته
گاز گرفتن
اخلاقیات، اخلاقی
بدبختی
زل زدن، نگاه کن، نگاه
مهاجرت کردن، مهاجرت کنید
اندازه کردن، اندازه گیری، اندازه گرفتن، اندازه گیری کردن
تقلید کردن، تقلید کنید