جدول جو
جدول جو

معنی mierzyć - جستجوی لغت در جدول جو

mierzyć
اندازه گرفتن، اندازه گیری، اندازه کردن، اندازه گیری کردن، نصب شده
دیکشنری لهستانی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

باور کردن، باور نکردنی
دیکشنری لهستانی به فارسی
فشار کم کردن، از اهرم استفاده کنید، تهویه کردن، فراهم کند
دیکشنری لهستانی به فارسی
ضربه زدن، ضربه بزنید، ضربه پشت دست
دیکشنری لهستانی به فارسی
مخلوط کردن، اجازه ورود، هم زدن، ضرب و شتم، چرخاندن، گردش کند، به هم ریختن، وضعیت دشوار، یادآوری کنید
دیکشنری لهستانی به فارسی
فلفل زدن، فلفلی
دیکشنری لهستانی به فارسی
رویابافی کردن، رهبری
دیکشنری لهستانی به فارسی
اینچ کردن، اینها
دیکشنری لهستانی به فارسی
زمان بندی کردن، اندازه گیری زمان، زمان سنجیدن، زمانی
دیکشنری لهستانی به فارسی