معنی merata - جستجوی لغت در جدول جو
merata
نفوذ، به طور مساوی
ادامه...
نُفوذ، بِه طُورِ مُساوی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
merakla
کنجکاوانه، کنجکاو
ادامه...
کُنجکاوانِه، کُنجکاو
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
penata
آرایشگر، استایلیست
ادامه...
آرایِشگَر، اِستایلیست
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
empata
همدرد، دلسوز
ادامه...
هَمدَرد، دِلسوز
دیکشنری لهستانی به فارسی
tirata
شکوه و شکایت، کشیده شده
ادامه...
شِکوِه و شِکایَت، کِشیدِه شُدِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
teratas
بالا ترین، بالا
ادامه...
بالا تَرین، بالا
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
durata
مدّت
ادامه...
مُدَّت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
beraat
تبرئه
ادامه...
تَبرِئَه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
jeraha
مجروح، جراحت، بریدگی، زخم
ادامه...
مَجروح، جِراحَت، بُریدِگی، زَخم
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mirato
هدف دار، هدف قرار گرفته
ادامه...
هَدَف دار، هَدَف قَرار گِرِفتِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Berate
سرزنش کردن
ادامه...
سَرزَنِش کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
merito
لیاقت، شایستگی
ادامه...
لِیاقَت، شایِستِگی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
berat
تیره روی، سنگین، سنگینی، پرزحمت
ادامه...
تیرِه روی، سَنگین، سَنگینی، پُرزَحمَت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
merah
قرمز
ادامه...
قِرمِز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
merak
فضول گری، کنجکاوی، پرسشگری
ادامه...
فُضول گَری، کُنجکاوی، پُرسِشگَری
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
mraba
مربّع
ادامه...
مُرَبَّع
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mesada
مقرّری، کمک هزینه
ادامه...
مُقَرَّری، کُمَک هَزینِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
mirada
زل زدن، نگاه کن، نگاه
ادامه...
زُل زَدَن، نِگَاه کُن، نِگَاه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
meratap
اندوهگین بودن، ناله کرد، التماس کردن، افسرده بودن، زاری کردن، زاری
ادامه...
اَندوهگین بودَن، نالِه کَرد، اِلتِماس کَردَن، اَفسُردِه بودَن، زاری کَردَن، زاری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menaja
حمایت کردن، حامی
ادامه...
حِمایَت کَردَن، حامی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
meratapi
گریه کردن، ناله
ادامه...
گِریِه کَردَن، نالِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menata
سبک دار کردن، سازماندهی
ادامه...
سَبک دار کَردَن، سازماندِهی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
merana
مشتاق، از بین رفتن
ادامه...
مُشتاق، اَز بِین رَفتَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
meraba
دست زدن به، انگشت گذاری
ادامه...
دَست زَدَن بِه، اَنگُشت گُذاری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
cerita
داستان
ادامه...
داستان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menatap
نگاه کردن، خیره شدن، خیره نگاه کردن
ادامه...
نِگاه کَردَن، خیرِه شُدَن، خیرِه نِگَاه کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
meretas
هک کردن
ادامه...
هَک کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
meronta
لرزیدن، در حال مبارزه
ادامه...
لَرزیدَن، دَر حالِ مُبارِزِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mereka
آنها
ادامه...
آنها
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mereda
فروکش کردن، فروکش کرد
ادامه...
فُروکِش کَردَن، فُروکِش کَرد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
merayu
ترغیب کردن، اغوا کردن، گول زدن، یاری کننده
ادامه...
تَرغِیب کَردَن، اِغوا کَردَن، گول زَدَن، یاری کُنَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
merayap
بی صدا حرکت کردن، خزنده، آرام حرکت کردن، حالت خزیدن پیدا کردن
ادامه...
بی صِدا حَرَکَت کَردَن، خَزَندِه، آرام حَرَکَت کَردَن، حالَت خَزیدَن پِیدا کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
merawat
مراقبت کردن، پرستار، پرستاری کردن، نگهداری کردن
ادامه...
مُراقِبَت کَردَن، پَرَستار، پَرَستاری کَردَن، نِگَهداری کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
neraka
دنیء، جهنّم
ادامه...
دَنیء، جَهَنَّم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mtata
وسواسی، مجتمع
ادامه...
وَسواسی، مُجتَمِع
دیکشنری سواحیلی به فارسی