جدول جو
جدول جو

معنی meraba - جستجوی لغت در جدول جو

meraba
دست زدن به، انگشت گذاری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

فضول گری، کنجکاوی، پرسشگری
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
قرمز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
متابولیک، کوهنوردی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
مجروح، جراحت، بریدگی، زخم
دیکشنری سواحیلی به فارسی
کنجکاوانه، کنجکاو
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
مقرّری، کمک هزینه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
زل زدن، نگاه کن، نگاه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
دنیء، جهنّم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
شاخه کردن، نفوذ کند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
مراقبت کردن، پرستار، پرستاری کردن، نگهداری کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
نفوذ، به طور مساوی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
بی صدا حرکت کردن، خزنده، آرام حرکت کردن، حالت خزیدن پیدا کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ترغیب کردن، اغوا کردن، گول زدن، یاری کننده
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
فروکش کردن، فروکش کرد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
خویشاوند، بستگان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
حمایت کردن، حامی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
سبک دار کردن، سازماندهی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
مربّع
دیکشنری سواحیلی به فارسی
مشتاق، از بین رفتن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
دست و پا زدن، دست زدن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی