معنی menyiram - جستجوی لغت در جدول جو
menyiram
آب دادن، آب
ادامه...
آب دادَن، آب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
mengirim
ارسال کردن، ارسال کنید، فرستادن
ادامه...
اِرسال کَردَن، اِرسال کُنید، فِرِستادَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menyikat
برس کشیدن، مسواک زدن
ادامه...
بُرِس کِشیدَن، مِسواک زَدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menyerap
جذب کردن، جذب کنند، مشغول کردن
ادامه...
جَذب کَردَن، جَذب کُنَند، مَشغول کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menyerah
تسلیم، تسلیم شدن، تسلیم کردن، تسلیم شده
ادامه...
تَسلِیم، تَسلِیم شُدَن، تَسلِیم کَردَن، تَسلِیم شُدِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menyelam
غوطه ور شدن، شیرجه رفتن، سقوط آزاد
ادامه...
غوطه وَر شُدَن، شیرجِه رَفتَن، سُقوطِ آزاد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menyulam
گلدوزی کردن
ادامه...
گُلدوزی کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menikam
ترکاندن، چاقو خورد، زخمی کردن
ادامه...
تِرکاندَن، چاقو خُورد، زَخمی کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengira
گمان کردن، فکر کن، فرض کردن
ادامه...
گُمان کَردَن، فِکر کُن، فَرض کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menyita
تصادر کردن، مصادره کند، ضبط کردن
ادامه...
تَصَادُر کَردَن، مُصادِرِه کُنَد، ضَبط کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mentira
دروغ
ادامه...
دُروغ
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
mentira
دروغ
ادامه...
دُروغ
دیکشنری پرتغالی به فارسی
menyiram air panas
آسیب رساندن با حرارت، آب داغ بریز
ادامه...
آسیب رِساندَن با حَرارَت، آبِ داغ بِریز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی