جدول جو
جدول جو

معنی menukar - جستجوی لغت در جدول جو

menukar
مبادله کردن، مبادله، تعویض کردن، جایگزین کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

چانه زدن، مناقصه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
گل دادن، شکوفه دادن، در حال شکوفه دادن، شکوفا
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
تصویری از Menubar
تصویر Menubar
مقدمه مفهومی
میله گزینگان یکی از عناصر کلیدی رابط های کاربری گرافیکی (GUI) است که اولین بار در سیستم های Xerox Star و سپس مکینتاش محبوب شد. این المان دسترسی سازمان یافته به تمام قابلیت های نرم افزار را فراهم می کند.
اجزای اصلی
1) عناوین اصلی (File، Edit، View و...) 2) گزینگان کشویی زیرمجموعه 3) کلیدهای میانبر 4) نمادهای بصری 5) نشانگرهای وضعیت (مانند نقطه های کنار آیتم های اخیر).
استانداردهای پلتفرم
در ویندوز: معمولاً زیر نوار عنوان، در مک اواس: بالای صفحه نمایش، در لینوکس: بسته به محیط دسکتاپ. وب سایت ها معمولاً میله گزینگان را در بالای صفحه قرار می دهند.
پیاده سازی
در دسکتاپ: Windows Forms MenuStrip، WPF MenuBar، Java Swing JMenuBar. در وب: نوارهای ناوبری با CSS/JavaScript. در موبایل: معمولاً با الگوی همبرگری جایگزین می شود.
الگوهای طراحی
1) سنتی (تمام گزینه ها همیشه مرئی) 2) تطبیقی (بر اساس زمینه مخفی/نمایش می شود) 3) ترکیبی (با نوار ابزار ادغام شده) 4) مینی مم (برای رابط های مدرن).
روندهای نوین
در طراحی مدرن، تمایل به ساده سازی میله گزینگان و انتقال برخی گزینه ها به پنل های کناری یا منوی همبرگری وجود دارد. همچنین استفاده از جستجوی درون برنامه ای برای کاهش وابستگی به ناوبری سنتی در حال افزایش است.
بهینه سازی
گروه بندی منطقی آیتم ها، استفاده از جداکننده های بصری، نمایش کلیدهای میانبر، پشتیبانی از دسترسی سریع و حفظ سازگاری با استانداردهای پلتفرم از عوامل کلیدی هستند.
چالش ها
تراکم بیش از حد در برنامه های پیچیده، عدم تطابق با الگوهای موبایل، نادیده گرفتن استانداردهای پلتفرم و مشکلات دسترسی پذیری از چالش های رایج هستند.
نتیجه گیری
میله گزینگان اگرچه در برخی پلتفرم های مدرن کمتر دیده می شود، اما در برنامه های دسکتاپ حرفه ای هنوز یک المان ضروری برای سازماندهی قابلیت ها محسوب می شود.
فرهنگ اصطلاحات فناوری اطلاعات IT
دوست داشتن، مانند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پوشیدگی، انبوه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
آسیب رساندن، زخمی کردن، آسیب زدن، زخم زدن، زخم زننده
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
چرخاندن، پیچ و تاب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
چنگال زدن، خراش، پنجه زدن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
مسری، عفونی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
اصلاح کردن، تراشیدن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
سرکوب کردن، فشار دادن، سرکوب کننده
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
کم رنگ شدن، محو شدن، رنگ پریدگی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
تراشیدن، حک کردن، حکّاکی کردن، خراشیدن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
اندازه گیری کردن، اندازه گیری، اندازه گرفتن، مقیاس کردن، اندازه کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
متأهّل، ازدواج کن، ازدواج کردن، عروسی کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ترکاندن، چاقو خورد، زخمی کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیر شدن، پیری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی