معنی mentor - جستجوی لغت در جدول جو
mentor
راهنما، مربّی
ادامه...
راهنَما، مُرَبّی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
mentor
راهنما، مربّی
ادامه...
راهنَما، مُرَبّی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mentor
راهنما، مربّی
ادامه...
راهنَما، مُرَبّی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
mentor
راهنما، مربّی
ادامه...
راهنَما، مُرَبّی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
mentor
راهنما، نکات
ادامه...
راهنَما، نُکات
دیکشنری لهستانی به فارسی
mentor
راهنما، مربّی
ادامه...
راهنَما، مُرَبّی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
mentor
راهنما، مربّی
ادامه...
راهنَما، مُرَبّی
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
pintor
نقّاش
ادامه...
نَقَّاش
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
montar
زین گذاشتن، سوار کردن، سواری کردن، صعود کردن
ادامه...
زین گُذاشتَن، سَوار کَردَن، سَواری کَردَن، صُعود کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
Renter
اجاره دهنده، اجاره کننده
ادامه...
اِجارِه دَهَندِه، اِجارِه کُنَندِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Vendor
فروشنده
ادامه...
فُروشَندِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
dentro
درون، داخل
ادامه...
دَرون، داخِل
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
sentir
بو کردن، احساس، بوییدن، حسّ کردن
ادامه...
بو کَردَن، اِحساس، بوییدَن، حِسّ کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
senior
ارشد
ادامه...
اَرشَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Senior
ارشد
ادامه...
اَرشَد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
menor
کمتر، کوچکتر، جزئی
ادامه...
کَمتَر، کوچَکتَر، جُزئی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
Senator
سناتور
ادامه...
سِناتور
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Center
مرکز قرار دادن، مرکز
ادامه...
مَرکَز قَرار دادَن، مَرکَز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Censor
سانسور کردن، سانسور
ادامه...
سانسور کَردَن، سانسور
دیکشنری انگلیسی به فارسی
lentur
چابک، قابل انعطاف، انعطاف پذیر
ادامه...
چابُک، قابِلِ اِنعِطاف، اِنعِطاف پَذیر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menteur
دروغگو
ادامه...
دُروغگو
دیکشنری فرانسوی به فارسی
mental
روانی، ذهنی
ادامه...
رَوانی، ذِهنی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
meneror
وحشت زدگی ایجاد کردن، به وحشت انداختن
ادامه...
وَحشَت زَدِگی ایجاد کَردَن، بِه وَحشَت اَنداختَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menor
کمتر، جزئی
ادامه...
کَمتَر، جُزئی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
mentorer
راهنمایی کردن، مربّی
ادامه...
راهنَمایی کَردَن، مُرَبّی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
mentore
راهنما، مربّی
ادامه...
راهنَما، مُرَبّی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
mentorat
راهنمایی، مربّیگری
ادامه...
راهنَمایی، مُرَبّیگَری
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Mentor
راهنما، مربّی، راهنمایی کردن
ادامه...
راهنَما، مُرَبّی، راهنَمایی کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
mentoría
راهنمایی، مربّیگری
ادامه...
راهنَمایی، مُرَبّیگَری
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
mentoria
راهنمایی، مربّیگری
ادامه...
راهنَمایی، مُرَبّیگَری
دیکشنری پرتغالی به فارسی
mentir
دروغ گفتن، دروغ
ادامه...
دُروغ گُفتَن، دُروغ
دیکشنری فرانسوی به فارسی
mentir
دروغ گفتن، دروغ
ادامه...
دُروغ گُفتَن، دُروغ
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
mentir
دروغ گفتن، دروغ
ادامه...
دُروغ گُفتَن، دُروغ
دیکشنری پرتغالی به فارسی
Mentor
راهنما، مربّی
ادامه...
راهنَما، مُرَبّی
دیکشنری آلمانی به فارسی
monter
بالا بردن، بالا رفتن، سواری کردن، صعود کردن
ادامه...
بالا بُردَن، بالا رَفتَن، سَواری کَردَن، صُعود کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی