معنی menjebak - جستجوی لغت در جدول جو
menjebak
به دام انداختن، تله
ادامه...
بِه دام اَنداختَن، تَلِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
menebak
حدس زدن، حدس بزن
ادامه...
حَدس زَدَن، حَدس بِزَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mendesak
ترغیب کردن، اصرار، فوری، تاکید شده، پر فشار، فشار آوردن
ادامه...
تَرغِیب کَردَن، اِصرار، فُوری، تَاکید شُدِه، پُر فِشار، فِشار آوَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mencetak
چاپ کردن، چاپ کنید
ادامه...
چاپ کَردَن، چاپ کُنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menembak
شلّیک کردن، شلّیک کنید
ادامه...
شِلّیک کَردَن، شِلّیک کُنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menyebar
پراکنده کردن، گسترش، گسترش دادن
ادامه...
پَراکَندِه کَردَن، گُستَرِش، گُستَرِش دادَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
terjebak
محبوس، به دام افتاده
ادامه...
مَحبوس، بِه دام اُفتادِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی