معنی terjebak
terjebak
محبوس، به دام افتاده
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با terjebak
menjebak
menjebak
بِه دام اَنداختَن، تَلِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tersedak
tersedak
خَفِه کَردَن، خَفِه شُد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tersebar
tersebar
پَراکَندِه، گُستَرِش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی