mendesak mendesak تَرغِیب کَردَن، اِصرار، فُوری، تَاکید شُدِه، پُر فِشار، فِشار آوَردَن دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mencegah mencegah بازداشت کَردَن، جِلوگیری کُنَد، بازدارَندِه، جِلوگیری کَردَن دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mencatat mencatat لیست کَردَن، یادداشت بَرداری، فِهرِست کَردَن، ثَبت کَردَن، یادداشت کَردَن دیکشنری اندونزیایی به فارسی