mendesak mendesak تَرغِیب کَردَن، اِصرار، فُوری، تَاکید شُدِه، پُر فِشار، فِشار آوَردَن دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menabrak menabrak برخورد کَردَن، ضَربِه بِزَنید، سُقوط کَردَن، بِه شِدَّت کوبیدَن دیکشنری اندونزیایی به فارسی