معنی mengepang - جستجوی لغت در جدول جو
mengepang
پریس کردن، بافتن
ادامه...
پَریس کَردَن، بافتَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
mengerang
آه کشیدن، ناله کرد
ادامه...
آه کِشیدَن، نالِه کَرد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengepung
محاصره کردن، را احاطه کنند، محصور کردن
ادامه...
مُحاصِرِه کَردَن، را اِحاطِه کُنَند، مَحصور کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengulang
حلقه زدن، تکرار کنید، تکرار کردن
ادامه...
حَلقِه زَدَن، تِکرَار کُنید، تِکرار کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengembang
بادکنک کردن، گسترش دهید، افزاینده، تورّم ایجاد کردن
ادامه...
بادکُنَک کَردَن، گُستَرِش دَهید، اَفزایَندِه، تَوَرُّم ایجاد کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengapung
پریدن، شناور، شناور بودن
ادامه...
پَریدَن، شِناوَر، شِناوَر بودَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menyerang
حمله کردن، حمله کنند
ادامه...
حَمله کَردَن، حَملِه کُنَند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menopang
پشتیبانی کردن، حفظ کنند
ادامه...
پُشتیبانی کَردَن، حِفظ کُنَند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی