معنی menopang
menopang
پشتیبانی کردن، حفظ کنند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با menopang
mengepang
mengepang
پَریس کَردَن، بافتَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menang
menang
بُردَن، بَرَندِه شَوید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی