جدول جو
جدول جو

معنی mengatur - جستجوی لغت در جدول جو

mengatur
ترتیب دادن، ترتیب دهید، تنظیم کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

چرخاندن، هم بزنید، هم زدن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ریست کردن، تنظیم مجدّد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
دنده گذاری کردن، درگیر شدن، صعود کردن، قلّاب انداختن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
اظهار کردن، اعتراف کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
کاشتن، بکار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
غرّش کردن، غرّش، غرّنده
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
مینیاتوری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
آموزش دادن، آموزش دهید، تدریس کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
کوبیدن، در زدن، زدن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
تصویب کردن، اعتراف کردن، پذیرفتن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
جاری بودن، جریان، فوران، جاری شدن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
چرت زدن، خوٰاب آلود
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
رکاب زدن، پدال زدن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
دفن کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
اندازه گیری کردن، اندازه گیری، اندازه گرفتن، مقیاس کردن، اندازه کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
محکوم کردن، نفرین، لعنت کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیش فرض کردن، تنظیمات پیش فرض
دیکشنری اندونزیایی به فارسی