معنی engatar
engatar
دنده گذاری کردن، درگیر شدن، صعود کردن، قلّاب انداختن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با engatar
engañar
engañar
فَریب دادَن، تَقَلُّب، گُمراه کَردَن، گول زَدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
enganar
enganar
گول زَدَن، فَریب دادَن، گُمراه کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
engajar
engajar
دَرگیر کَردَن، دَرگیر شُدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
mengatur
mengatur
تَرتِیب دادَن، تَرتِیب دَهید، تَنظِیم کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengajar
mengajar
آموزِش دادَن، آموزِش دَهید، تَدریس کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ingatan
ingatan
یادآوَری، حافِظِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
engager
engager
دَرگیر کَردَن، دَرگیر شُدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
engrasar
engrasar
چَرب کَردَن، گریس، رُوغَن زَدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
engranar
engranar
دَندِه گُذاری کَردَن، دَرگیر شُدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی