معنی menelan - جستجوی لغت در جدول جو
menelan
بلعیدن، قورت دادن
ادامه...
بَلعیدَن، قورت دادَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
menemani
همراهی کردن، همراهی کنند
ادامه...
هَمراهی کَردَن، هَمراهی کُنَند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menolak
مقاومت کردن، رد کردن، کاهش دادن، امتناع کردن
ادامه...
مُقاوِمَت کَردَن، رَد کَردَن، کاهِش دادَن، اِمتِناع کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menular
مسری، عفونی
ادامه...
مُسری، عُفونی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menyela
اظهار نظر کردن، قطع کردن
ادامه...
اِظهار نَظَر کَردَن، قَطع کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menyelam
غوطه ور شدن، شیرجه رفتن، سقوط آزاد
ادامه...
غوطه وَر شُدَن، شیرجِه رَفتَن، سُقوطِ آزاد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
melelang
حراج کردن، حراج
ادامه...
حَراج کَردَن، حَراج
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kenalan
آشنایی
ادامه...
آشنایی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menelpon
شماره گرفتن، تماس بگیرید
ادامه...
شُمارِه گِرِفتَن، تَماس بِگیرید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menenun
پارچه کردن، بافتن، بافیدن
ادامه...
پارچِه کَردَن، بافتَن، بافیدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menekan
سرکوب کردن، فشار دادن، سرکوب کننده
ادامه...
سَرکوب کَردَن، فِشار دادَن، سَرکوب کُنَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menetas
تخم گذاری کردن، دریچه
ادامه...
تُخم گُذاری کَردَن، دَریچِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menahan
تحمّل کردن، خودداری کنید، بازداشت کردن، مقاومت کردن، محدود کردن، نگه داشتن
ادامه...
تَحَمُّل کَردَن، خُودداری کُنید، بازداشت کَردَن، مُقاوِمَت کَردَن، مَحدود کَردَن، نِگَه داشتَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menawan
جذّاب، فریبنده، دلنشین
ادامه...
جَذّاب، فَریبَندِه، دِلنِشین
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mencela
سرزنش آمیز، سرزنش، ناسزا گفتن
ادامه...
سَرزَنِش آمیز، سَرزَنِش، ناسِزا گُفتَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengelas
لحیم کردن، جوش
ادامه...
لَحیم کَردَن، جوش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menebak
حدس زدن، حدس بزن
ادامه...
حَدس زَدَن، حَدس بِزَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memesan
کتاب کردن، سفارش دهید، رزرو کردن
ادامه...
کِتاب کَردَن، سِفارِش دَهید، رِزِرو کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menilai
ارزیابی کردن، ارزیابی کنید، قضاوت کردن، ارزش قائل شدن
ادامه...
اَرزیابی کَردَن، اَرزیابی کُنید، قِضاوَت کَردَن، ارزش قائل شدن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
penekan
سرکوب گر، سرکوب کننده
ادامه...
سَرکوب گَر، سَرکوب کُنَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی