معنی menemani
menemani
همراهی کردن، همراهی کنند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با menemani
mencemari
mencemari
آلودَن، آلودِه کَردَن، آلودِگی ایجاد کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menerangi
menerangi
رُوشَن کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menekan
menekan
سَرکوب کَردَن، فِشار دادَن، سَرکوب کُنَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menamai
menamai
نامگُذاری کَردَن، نامگُذاری، اِصطِلاح کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menelan
menelan
بَلعیدَن، قورت دادَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی