جدول جو
جدول جو

معنی membeli - جستجوی لغت در جدول جو

membeli
خرید کردن، خرید، خریداری کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

وارونه کردن، تلنگر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ولگرد، یک واکر
دیکشنری سواحیلی به فارسی
صورتی، گلگون بودن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
میوه ای
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
مدافع
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
اهدا کننده، بخشنده
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
تقسیم کردن، به اشتراک بگذارید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
یخ زده، منجمد کردن، یخ زدن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
درهم و برهم کردن، پیچ خورده، در هم پیچیدن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
نفرت داشتن، نفرت، بیزار بودن، تنفّر داشتن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
بازگشتن، بازگشت، برگشتن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پستاندار
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
خریدار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
اعطا کردن، دادن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
دفاع کردن، دفاع کند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
نوازش کردن، نوازش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی