- malu
شرمنده، خجالت زده، شرمگین، شرم زده، خجالتی
معنی malu - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
با بدنامی، به شکلی شرم آور، به طور تحقیرآمیز، به طور ننگین
بی شرمانه، بدون شرم
بی شرم، شرمنده نیست
بی شرم، خجالت نمیکشد
بی شرم، شرم نیست
به شکل ننگین، شرم آور، ننگ آمیزانه، به طور شرم آور، به طور ننگین، با رسوایی
خجالت، شرمندگی، شرم، شرم آوری، کمرویی، نخوٰاستن
ترسو، خجالتی
چکّش زدن
تحقیرآمیز، شرم آور، بی آبرو، فضیحت آمیز، رسوایی آمیز
شرمنده کردن، خجالت کشیدن
بی شرمانه، جسورانه بدون شرمندگی
با شرم، خجالت زده، با شرمندگی، خجالتی
پیشرفت کردن، ادامه دهید، پیشرفته، جلو بردن
با خجالت، با شرمندگی، ترسوانه
با شرمندگی، شرم آور
ریز، ترشّح بزاق، خیلی کوچک، درجه بندی، کوچک
دیوانه
سوء استفاده کردن، سوء استفاده
کالا، کالاها
شرور، بد
بدترین شکل، بد، به سختی، به طور ضعیف
بدترین شکل، بد، به طور ضعیف
بدترین شکل، اشتباه، به طور ضعیف
بدترین شکل، بد، به طور ضعیف
مالیاتی، مالی
شرور، بد
بی پروا، بی شرمانه