معنی mau
mau
شرور، بد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با mau
Bau
Bau
ساخت، ساختمان
دیکشنری آلمانی به فارسی
lau
lau
بی روح، وَلَرم
دیکشنری آلمانی به فارسی
malu
malu
شَرمَندِه، خِجالَت زَدِه، شَرمگین، شَرم زَدِه، خِجالَتی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
maju
maju
پیشرَفت کَردَن، اِدامِه دَهید، پیشرَفتِه، جِلو بُردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mal
mal
بَدتَرین شِکلِ، اِشتِباه، بِه طُورِ ضَعیف
دیکشنری فرانسوی به فارسی
mou
mou
تَنبَل، نَرم، نَرم و فِشُردِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
bau
bau
بوی بَد، بو
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mal
mal
بَدتَرین شِکلِ، بَد، بِه طُورِ ضَعیف
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
mar
mar
دَریا
دیکشنری اسپانیایی به فارسی