معنی malutki malutki ریز، ترشّح بزاق، خیلی کوچک، درجه بندی، کوچک ریز، تَرَشُّح بُزاق، خیلی کوچَک، دَرَجِه بَندی، کوچَک دیکشنری لهستانی به فارسی