معنی malarz - جستجوی لغت در جدول جو
malarz
نقّاش، نقّاش دیوار
ادامه...
نَقَّاش، نَقَّاش دیوار
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
malang
بدبخت، فقیر
ادامه...
بَدبَخت، فَقیر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
malade
بیمار
ادامه...
بیمار
دیکشنری فرانسوی به فارسی
salare
نمک پاشیدن، نمک
ادامه...
نَمَک پاشیدَن، نَمَک
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
murarz
کارگر ساختمانی، کار اداری
ادامه...
کارگَر ساختِمانی، کار اِداری
دیکشنری لهستانی به فارسی
malato
ضعیف، بیمار
ادامه...
ضَعیف، بیمار
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
malazi
محلّ اقامت
ادامه...
مَحَلِّ اِقامَت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
falaz
غلط، مغالطه آمیز
ادامه...
غَلَط، مُغالِطِه آمیز
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
malas
بی حوصله، تنبل
ادامه...
بی حُوصِلِه، تَنبَل
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
salar
نمک پاشیدن، نمک
ادامه...
نَمَک پاشیدَن، نَمَک
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
matar
با ضربه کشتن، کشتن
ادامه...
با ضَربِه کُشتَن، کُشتَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
calar
سکوت کردن، خفه شو
ادامه...
سُکوت کَردَن، خَفِه شُو
دیکشنری پرتغالی به فارسی
falar
حرف زدن، صحبت کردن
ادامه...
حَرف زَدَن، صُحبَت کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
matar
با ضربه کشتن، کشتن
ادامه...
با ضَربِه کُشتَن، کُشتَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
ralar
رنده کردن
ادامه...
رَندِه کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
malarz ścienny
نقّاش دیواری، نقدینگی
ادامه...
نَقَّاش دیواری، نَقدِینِگی
دیکشنری لهستانی به فارسی