معنی salar
salar
نمک پاشیدن، نمک
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با salar
salir
salir
آلودِگی کَردَن، کَثیف، آلودِه کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
saler
saler
نَمَک پاشیدَن، نَمَک
دیکشنری فرانسوی به فارسی
sanar
sanar
دَرمان کَردَن، شَفا دَهَد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
salvar
salvar
نَجَات دادَن، ذَخیرِه کُنید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
saltar
saltar
پَرِش کَردَن، پَریدَن، جَست و خیز کَردَن، جَهش کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
salir
salir
خارِج شُدَن، بِرو بیرون، عَمَل کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
sacar
sacar
گِرِفتَن، بیرون آوَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
solar
solar
خُورشیدی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
calar
calar
سُکوت کَردَن، خَفِه شُو
دیکشنری پرتغالی به فارسی