معنی malazi
malazi
محلّ اقامت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با malazi
makazi
makazi
مَسکَن، اِقامَتگاه، تَسویِه حِساب
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mavazi
mavazi
لِباس
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mlazi
mlazi
سُست، جِت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
malang
malang
بَدبَخت، فَقیر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
maladif
maladif
ضَعیف، مَریض
دیکشنری فرانسوی به فارسی
maladie
maladie
بیماری
دیکشنری فرانسوی به فارسی
malade
malade
بیمار
دیکشنری فرانسوی به فارسی
malarz
malarz
نَقَّاش، نَقَّاش دیوار
دیکشنری لهستانی به فارسی
malizia
malizia
شِیطَنَت، بَدخوٰاهی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی