جدول جو
جدول جو

معنی maken - جستجوی لغت در جدول جو

maken
ساختن
دیکشنری هلندی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

حواس پرت کردن، سر و صدا کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
غمگین کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
بلند قدمی برداشتن، برداشتن گام های بزرگ
دیکشنری هلندی به فارسی
شوخی کردن، شوخی کن، لطیفه گفتن
دیکشنری هلندی به فارسی
نمودار کشیدن، ایجاد نمودار
دیکشنری هلندی به فارسی
تأثیر گذاشتن، تاثیر بگذارد
دیکشنری هلندی به فارسی
دادگاه کردن، به دادگاه
دیکشنری هلندی به فارسی
الگو ساختن، ساختن الگوها
دیکشنری هلندی به فارسی
بی حسّ کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
ساختن، ساخت صنایع دستی
دیکشنری هلندی به فارسی
ترساندن
دیکشنری هلندی به فارسی
خونین کردن، خون ساختن
دیکشنری هلندی به فارسی
تمسخر کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
آشنا کردن، اعلام کند
دیکشنری هلندی به فارسی
اعتراض کردن، شی
دیکشنری هلندی به فارسی
دشمن سازی کردن، دشمنی کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
سرگرم کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
قلّاب انداختن، قلّاب
دیکشنری آلمانی به فارسی
نگران بودن، نگران شدن
دیکشنری هلندی به فارسی
بیدار کردن، بیدار شدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خوردن، بخور
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
رنگ کردن
دیکشنری آلمانی به فارسی
صعود کردن، قلّاب بافی، قلّاب انداختن
دیکشنری هلندی به فارسی
خراشیدن، آسیاب کردن، خردکننده
دیکشنری هلندی به فارسی
بیمار کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
زیبا کردن، آماده شوید
دیکشنری هلندی به فارسی
ترش کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
ریختن، آبشار درست کن
دیکشنری هلندی به فارسی
بیدار کردن، بیدار شو
دیکشنری هلندی به فارسی
عصبانی کردن، خشمگین کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
سود بردن، کسب سود
دیکشنری هلندی به فارسی
عایق سازی هوا، ضد آب و هوا
دیکشنری هلندی به فارسی
سیاه کردن، سیاه شدن
دیکشنری هلندی به فارسی
وسواس داشتن، تسخیر کردن
دیکشنری هلندی به فارسی