معنی lustro - جستجوی لغت در جدول جو
lustro
درخشندگی، درخشیدن
ادامه...
دِرَخشَندِگی، دِرَخشیدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
nostro
ما
ادامه...
ما
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
luto
عزیمت، غم و اندوه
ادامه...
عَزیمَت، غَم و اَندوه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
lustrosamente
درخشان
ادامه...
دِرَخشان
دیکشنری پرتغالی به فارسی
lustrosamente
درخشان
ادامه...
دِرَخشان
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
lusso
لطافت، لوکس، لوکس بودن
ادامه...
لِطافَت، لوکس، لوکس بودَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
lutto
عزیمت، عزاداری
ادامه...
عَزیمَت، عَزاداری
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
outro
دیگر
ادامه...
دیگَر
دیکشنری پرتغالی به فارسی
custo
هزینه
ادامه...
هَزینِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
ostro
به طور تند، به شدّت، به طور دقیق، در جزئیات، شیب دار، عمیق، تند
ادامه...
بِه طُورِ تُند، بِه شِدَّت، بِه طُورِ دَقیق، دَر جُزئیات، شیب دار، عَمیق، تُند
دیکشنری لهستانی به فارسی
justo
عادل، منصفانه، پرهیزگار
ادامه...
عادِل، مُنصِفانِه، پَرهیزگار
دیکشنری پرتغالی به فارسی
pusto
خیره وار، قاطی شده
ادامه...
خیرِه وار، قاطی شُدِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
listo
آماده
ادامه...
آمادِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
justo
پرهیزگار، منصفانه، عادل
ادامه...
پَرهیزگار، مُنصِفانِه، عادِل
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
lustig
به طور خنده دار، خنده دار، سرگرم کننده، طنزآمیز
ادامه...
بِه طُورِ خَندِه دار، خَندِه دار، سَرگَرم کُنَندِه، طَنزآمیز
دیکشنری آلمانی به فارسی
lustroso
درخشان، برّاق
ادامه...
دِرَخشان، بَرّاق
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
lustlos
بی حوصله، بی حال، بی علاقه
ادامه...
بی حُوصِلِه، بی حال، بی عَلاقِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
ilustre
بزرگوار، برجسته
ادامه...
بُزُرگوَار، بَرجَستِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
destro
راست دست، درست است
ادامه...
راست دَست، دُرُست اَست
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
quatro
چهار
ادامه...
چَهار
دیکشنری پرتغالی به فارسی
destro
راست دست
ادامه...
راست دَست
دیکشنری پرتغالی به فارسی
cuatro
چهار
ادامه...
چَهار
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
rostro
چهره، صورت
ادامه...
چِهرِه، صورَت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
ilustre
بزرگوار، برجسته
ادامه...
بُزُرگوَار، بَرجَستِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
nuestro
ما
ادامه...
ما
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
lustre
درخشندگی، کلاهبرداری
ادامه...
دِرَخشَندِگی، کُلاهبَرداری
دیکشنری پرتغالی به فارسی
lustre
درخشندگی، برّاق
ادامه...
دِرَخشَندِگی، بَرّاق
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
lustroso
درخشان، برّاق
ادامه...
دِرَخشان، بَرّاق
دیکشنری پرتغالی به فارسی
ilustrować
مثال زدن، ضرب المثل، تصویر کشیدن، عکس
ادامه...
مِثال زَدَن، ضَربُ المَثَل، تَصوِیر کِشیدَن، عَکس
دیکشنری لهستانی به فارسی