معنی lingua - جستجوی لغت در جدول جو
lingua
زبان
ادامه...
زَبان
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
wingu
ابری بودن، ابر
ادامه...
اَبری بودَن، اَبر
دیکشنری سواحیلی به فارسی
Bilingually
دو زبانه
ادامه...
دُو زَبانِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
bilingualmente
دو زبانه
ادامه...
دُو زَبانِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
secara bilingual
دو زبانه
ادامه...
دُو زَبانِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
lingua argentata
زبان شیرین، زبان نقره ای
ادامه...
زَبان شیرین، زَبان نُقره ای
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
linguaggio
زبان گفتاری، زبان
ادامه...
زَبان گُفتاری، زَبان
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
linguagem
زبان گفتاری، زبان
ادامه...
زَبان گُفتاری، زَبان
دیکشنری پرتغالی به فارسی
linda
محافظت شده، محافظت کنید
ادامه...
مُحافِظَت شُدِه، مُحافِظَت کُنید
دیکشنری سواحیلی به فارسی
língua
زبان
ادامه...
زَبان
دیکشنری پرتغالی به فارسی
ingia
وارد شدن، بیا داخل
ادامه...
وارِد شُدَن، بیا داخِل
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kinga
ایمنی، مصونیّت، پیش دستانه، پیشگیرانه، به طور پیشگیرانه، محافظ، محافظتی
ادامه...
ایمِنی، مَصونیَّت، پیش دَستانِه، پیشگیرانِه، بِه طُورِ پیشگیرانِه، مُحافِظ، مُحافِظَتی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
lindwa
پناه گرفته، محافظت شده است
ادامه...
پَناه گِرِفتِه، مُحافِظَت شُدِه اَست
دیکشنری سواحیلی به فارسی
fungua
خم کردن، آن را باز کن
ادامه...
خَم کَردَن، آن را باز کُن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
langka
کمیاب، نادر، کمتر شایع
ادامه...
کَمیاب، نادِر، کَمتَر شایِع
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
lingkup
دامنه
ادامه...
دامَنِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
langue
زبان
ادامه...
زَبان
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Bilingual
دوزبانه
ادامه...
دوزَبانِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی