معنی langue
langue
زبان
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با langue
langueur
langueur
اَفسُردِگی، کِسالَت، رَنجوری
دیکشنری فرانسوی به فارسی
langage
langage
زَبان گُفتاری، زَبان
دیکشنری فرانسوی به فارسی
langka
langka
کَمیاب، نادِر، کَمتَر شایِع
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
langit
langit
آسِمان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
bangun
bangun
بیدار شُدَن، بَرخیز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
Plague
Plague
آزار دادَن، طاعون
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Tangle
Tangle
گِرِفتار شُدَن، گِرِه زَدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Dangle
Dangle
آویزان بودَن، آویزان شُدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
língua
língua
زَبان
دیکشنری پرتغالی به فارسی