جدول جو
جدول جو

معنی kutibu - جستجوی لغت در جدول جو

kutibu
درمان کردن، درمان
دیکشنری سواحیلی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

جبران کردن، برای توبه کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
پاسخ دادن، برای پاسخ دادن، واکنش نشان دادن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
قانون اساسی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
در حال نزدیک شدن، تقریباً، نزدیک، نزدیکی، به طور نزدیک، مجاور، مجاورت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
مسدود کردن، پلاگین، خفه کردن، گرفتگی کردن، وصله زدن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
ستایش کردن، ستایش، مدح کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
شناسایی، متوجّه شدن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
هماهنگ کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
مطابقت داشتن، اطاعت کن، اطاعت کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
ربودن، دزدی کردن، غارت کردن، دزدیدن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
خوردگی، زنگ زدگی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
درمانگرانه، از طریق درمان
دیکشنری سواحیلی به فارسی
قابلیّت درمان، توانایی درمان
دیکشنری سواحیلی به فارسی