جدول جو
جدول جو

معنی kusudi - جستجوی لغت در جدول جو

kusudi
هدف گذاری کردن، هدف
دیکشنری سواحیلی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

چروک خورده، درهم، آشفته، پوشیده، چروکیده، کثیف، در هم پیچیده، نامرتّب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
غافل، ناخواسته
دیکشنری سواحیلی به فارسی
به طور بی هدف، ناخواسته
دیکشنری سواحیلی به فارسی
بی تمرکز، غیر عمدی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
مصمّم، او قصد داشت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
به طور جمع آوری شده، به عمد، عمداً، به طور عمدی، به طور از پیش تعیین شده، به طور هدفمند، عامدانه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
بی میل، ناخواسته
دیکشنری سواحیلی به فارسی
غیر عمدی، بی هدف
دیکشنری سواحیلی به فارسی
غیر ارادی، ناخواسته
دیکشنری سواحیلی به فارسی
جناح، گروه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
ناقص بودن، اشتباه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
توانستن، برای استطاعت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
قصد داشتن، قصد دارند
دیکشنری سواحیلی به فارسی
تکرار، تکرار کنید، حلقه زدن، تکرار کردن، تکرارپذیری، تکرارگرایی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
ابداع کردن، طرّاحی، طرّاحی کردن، مدل کردن، نوآوری کردن، آرایش کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
کدر، برگرد
دیکشنری سواحیلی به فارسی
ناامید کردن، آزار دهنده، آزار دادن، خشن، آزار رساندن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
پریس کردن، بافتن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
جنوبی، جنوب
دیکشنری سواحیلی به فارسی
فراتر رفتن، تجاوز کند، غرق کردن، غیرقابل تحمّل
دیکشنری سواحیلی به فارسی
تلاش
دیکشنری سواحیلی به فارسی
بازگشتن، بازگشت، تکرار، عقب نشینی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
آگاهانه بودن، به عمد، عمدی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
مقصد، در نظر گرفته شده است
دیکشنری سواحیلی به فارسی
به طور غیر عمدی، ناخواسته
دیکشنری سواحیلی به فارسی