kupumzika استراحت کردن، استراحت کن، تعطیل کردن، آرام کردن، آرامش ادامه... اِستِراحَت کَردَن، اِستِراحَت کُن، تَعطیل کَردَن، آرام کَردَن، آرامِش دیکشنری سواحیلی به فارسی