kupuuza kupuuza بی تَوَجُّهی کَردَن، نادیدِه گِرِفتَن، غِفلَت کَردَن، بی تَوَجُّه، سَهل اِنگار، حَذف کَردَن، رَد کَردَن دیکشنری سواحیلی به فارسی
kupumzika kupumzika اِستِراحَت کَردَن، اِستِراحَت کُن، تَعطیل کَردَن، آرام کَردَن، آرامِش دیکشنری سواحیلی به فارسی