جدول جو
جدول جو

معنی kuona - جستجوی لغت در جدول جو

kuona
دیدن، برای دیدن، بصری
دیکشنری سواحیلی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دوربینی، دور را ببینید
دیکشنری سواحیلی به فارسی
با بینش ماوراء حسّی، با آینده نگری
دیکشنری سواحیلی به فارسی
دوربین، دور اندیش
دیکشنری سواحیلی به فارسی
تیرگی، مشکل در دیدن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
با ضعف بینایی، از طریق دید نزدیک
دیکشنری سواحیلی به فارسی
نزدیک بینی، اطراف را ببین، کوتاه بین
دیکشنری سواحیلی به فارسی
نگاه اجمالی انداختن، سریع ببین
دیکشنری سواحیلی به فارسی
پیش بینی کردن، برای دیدن پیش رو، دوراندیشی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
در حال فروپاشی، پوسیدگی، فاسد شدن، فاسد، در حال فساد، زوال یافتن، فرسایش یافتن، فرسایشی، کپک زده، تعفّن، گندیدن، گندیده، فساد
دیکشنری سواحیلی به فارسی
ازدواج کردن، ازدواج کن، عروسی کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
گوشه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
حمّام کردن، دوش گرفتن، باران باریدن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
پختن، پخت، کباب پز کردن، برشته کردن، بر تست کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
چاشنی زدن، به مزّه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
توصیه کردن، برای هشدار دادن، احتیاط کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
رویابافی کردن، خوٰاب دیدن، روییدن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
کوتاه بین، کم دید
دیکشنری سواحیلی به فارسی